بدبختی آنجاست که انسان بزرگترین گندش را زمانی می زند که سعی می کند هیچ گندی نزند!
یکی از محرک های اصلی که باعث میشه قبل از اینکه یک وبلاگ رو بخونم، کلوزش کنم، از این آهنگاییه که رو وبلاگ میزارن.
زرت میرینه رو آهنگی که دارم گوش می کنم!
اونموقع ها اوایل کار با گودر، فکر می کردم Anonymous یک شخص واحده. در به در دنبالش بودم پیداش کنم ازش بپرسم چطور میتونه واسه یه مطلب چند تا لایک بده!!!
بیست سال دیگر ایران پر است از میانسال هایی که همگی چشمانشان ضعیف است و مشکلات جدی ای در ناحیه ی کمر و باسن دارند!
همه اش هم به خاطر گودر است!
خیلی لذت بخشه بدون ترس از تنها موندن، به کسی بگی دوستت دارم...
اینایی که موقع رانندگی می خوان با موبایل حرف بزنن گوشی رو میزارن رو اسپیکر و یه وجبی صورتشون نگه می دارن و حرف می زنن.
به نظرشون پلیس ببینتشون متوجه نمیشه؟!
پ.ن:خودم هم جزء همین افرادم!
قرار داشت، بی قرار بود...
داشتم یه کتاب کاریکلماتور می خوندم. بعد از خوندن یک کاریکلماتور زیبا بی اختیار دستم رو تکون دادم که لایک بزنم!
خودم هم از کارم خندم گرفت!
موقع رانندگی تو ترافیک،به هر لاینی که بپیچی، عقب تر می افتی!
به نظر شما کدام یک از گزینه های زیر دروغگو تر هست؟
1- خواننده ای که می خواند (همه چیز آرومه/ من چقدر خوشحالم)
2- نویسنده ای که در روزنامه جام جم به مناسبت روز خبرنگار می نویسد (از آنجا که خبرنگاران در زمره آزادترین انسان ها هستند و آزادی و خبرنگار چون آب برای ماهی به مثابه زیست و حیات آن است که باید از این موهبت الهی -آزادی- که ارمغان بس گران قیمت انقلاب اسلامی محسوب می شود، حفاظت و مراقبت کرد)
نمی دونم چه سرّیه که وقتی وضو می گیرم تموم بادهای عالم تو شکمم جمع میشه.
یک ضرب المثل قدیمی هست که میگه: (بدبختی که باز آید گوز وقت نماز آید!)
نخند بچه، واقعیه!