چه زندگی ملالت باری. نه سرگرمی ای، نه تفریحی، نه کاری. الان اینهمه ساله اینجا نشستم الکی من خدارو نگاه می کنم خدا منو. اینم از غذامون. صبح انگور، شب انار، صبح انگور، شب انار. اسهال گرفتم به خدا...
بابا کجای کاری؟! یه باشگاه بدنسازی تقویت صدا زدن:دی بالاخره باید حنجره واسه بوق و سوت زدن قدرتی داشته باشن یا نه! فک کن با تارهای صوتیش داره دمبل میزنه:))
بابا کجای کاری؟!
یه باشگاه بدنسازی تقویت صدا زدن:دی بالاخره باید حنجره واسه بوق و سوت زدن قدرتی داشته باشن یا نه!
فک کن با تارهای صوتیش داره دمبل میزنه:))
دیدن خدا و خوردن انار (به خاطر گرونیش) نصیب هرکسی نمیشه ها. قدر بدون.
مگه تمرین بوق نمیکنه؟
ممم تعداد زیادی از پست هات رو خوندم ! جالب مینویسی ! اگر اشکالی نداره لینکت کردم !
جالب بود ;)
از خنده پهن شدم
این یکی انصافا خیلی بامزه بود. هنوز قیافه اسرافیل توی نظرمه!