جملات مغرضانه ی یک عدد دیازپام

که اِهِن و تِلِپ اضافی دارد

جملات مغرضانه ی یک عدد دیازپام

که اِهِن و تِلِپ اضافی دارد

زنده باشی سید ِ خندان...

بی اغراق امروز نقطه عطفی تو زندگی سیاسی من بود. امروز روزی بود که برای اولین بار با  محمد خاتمی ملاقات کردم. باهاش دست دادم. احوال پرسی کردیم. چقدر شخصیت والایی داشتن. یه محفل بیست و خوردی نفره ای بود. تو حیاط دفتر کاریشون. زیر آلاچیق، یه محیط دبش، یه سری صندلی چیده شده بود. من پشت سر ایشون نشسته بودم. چایی اوردن من نگرفتم. یکی از دوستان هم که کنارم نشسته بود نگرفت. چند دقیقه بعد آقای خاتمی متوجه شد ما چایی نگرفتیم، برگشت گفت برای شما چایی نیاوردن؟ من گفتم :اوردن، ممنون. پنج دقیقه بعد باز برگشت دید چایی نداریم. گفت شما چایی نگرفتین؟! مجبور شدیم چایی بگیریم که خیالش راحت بشه! بعد ظرف بیسکوئیت که رو میز جلوش بود برداشت تعارف کرد به ما. واقعا از بزرگواری و متانتش منقلب شدم. 

فوق العاده محترم و فهمیده بود. واقعا چی به سرمون اومده؟ همچین آدم با کمالاتی رفت و ببین جاش کی اومد. چطور گریه نکنم؟

صحبت های زیادی شد. بعد از سه سال و نیم احساس کردم سیاست و سیاسیون چقدر زیبا میتونن باشن. مسائل مختلفی مطرح شد، ولی متاسفانه به خاطر یه سری از مسائل نمیتونم بازگوشون کنم. حتی جایی رکوردر رو میز رو خاموش کرد که بتونه یه چیزایی رو بگه! احتمالا هفته بعد خبرش تو سایت خود آقای خاتمی منتشر میشه.

افسوس، صد افسوس، صد هزاران افسوس و دریغ. با تمام وجودم امیدوارم شرایط طوری پیش بره که دوباره فضا برای حضور ایشون باز بشه. زنده باشی سید خندان...


متن خبر   http://www.khatami.ir/fa/news/1111.html


نظرات 11 + ارسال نظر

داشتم میخوندم و لبخند رو لبم بود
ولی اون چن خطِ آخرت آتیش زد به دلم
خوشحالم که رفتی پیش سید خندان

درود.
1. آیا همان طور که امروز نقطه ی عطفی در زندگی شما بود، در زندگی سید خندان هم، امروز نقطه ی عطفی بود؟
2. همان گونه که شما به سید [خندان] اعتقاد دارید، یک صدم آن خود او به خودش، اعتقاد دارد؟

منظورت چیه؟ شکمی حرف نزن بگو منظورت چیه که میگی (یک صدم او به خودش اعتقاد دارد؟) هر کاری که مصلحت ببینه انجام میده. تاحالا هیچ حرکت نادرستی که من ازش ندیدم.

سیمین 29 شهریور 1391 ساعت 11:19

احساس کردم مسخره کردی!
از چایی نوشتی بعد گفتی خیلی شخصیت والایی داشته؟!
"بعد ظرف بیسکوئیت که رو میز جلوش بود برداشت تعارف کرد به ما. واقعا از بزرگواری و متانتش منقلب شدم."
آخه چه ریطی داره!!
:((
مسلما چیزای دیگه بوده که به بزرگواریش پی ببری!

ربط نداره واقعا؟ شاید چون تو فضا قرار نگرفتی متوجه حرفم نمیشی ولی برای من تاثیری که روم گذاشت کافی بود.
منظورت از (مسلما چیزای دیگه بوده که به بزرگواریش پی ببری!) چیه؟
ممکنه به خاطر کارهای درستش و جهان بینیش من طرفدارش باشم ولی بزرگواریشو تو برخورد نزدیک و شخصی دریافتم.

جودی آبوت 29 شهریور 1391 ساعت 11:19 http://joudi-aabot@blogsky.com

این واقعا راست بود ! همچین گرهمایی وجود داشته ؟! تو اونجا بودی ؟!
توروخدا بیشتر برام بگو
این روزا هر چیزی که حتی یه کور سوی امیدی تو دلم روشن کنه بهش امید می بندم

یه گردهمایی ساده بود. چرا وجود نداشته باشه؟ بله من بودم که دارم تعریف میکنم. از موضوعات بحث متاسفانه نمیتونم چیزی بگم. ولی خیلی خبر خاصی هم نبود.
امیدوار باش. آدم به امید زنده هست. ما هم فعلا فقط امیدواریم که گشایش هایی صورت بگیره.

الــــــــی 30 شهریور 1391 ساعت 00:50 http://goodlady.blogsky.com

عاقبت یک روز مغرب غرق مشرق میشود....

جودی آبوت 30 شهریور 1391 ساعت 09:04 http://joudi-aabot@blogsky.com

خیییییییییییییییلی روزای ناامید کننده ای رو داریم می گذرونیم .متاسفانه هر چی چشم میندازیم هیچ چیز روشن و امیدوارکننده ای نمی بینیم :(

mahla 30 شهریور 1391 ساعت 11:53 http://www.mahla-73.blogfa.com

واقن حسرتش میمونه واس آدم که این کیه الان ما داریم؟

ندوسه 7 مهر 1391 ساعت 12:16 http://neduse.blogfa.com

واسم سواله اون موقع که فرصتش رو داشت چرا هیچ کاری نکرد.
حرف زدن خیلی آسونه پسر.
بیرون گود نشسته میگه لنگش کن.
جوگیر نشو. اینم لنگه ی بقیه

عزیز من شرایط متفاوته. هر عملی رو تو ظرف خودش بسنج.

شایان 17 مهر 1391 ساعت 00:43 http://lastresort.ir

رسما عاشقشم :دی
در جواب ندوسه جان بگم ایشون خعلی کارا کردن خعلی که بخایم بگیم خیلی طول میکشه
مثلا دولتشون اون قانون یک سال مهلت به اونایی که یه سال افتادن برای سربازی میدادن رو تسویب کرد خوب :دی

عرفان 20 آبان 1391 ساعت 11:15 http://dastforosh.blogsky.com

جای مردان سیاست بنشانید درخت تا هوا تازه شود.
هممون یه گهیم. مزخرفترین و خودشیفته ترین مردمانی که خدا خلق کرده. خوب ژست می گیریم اما مردشورمونو ببرن که روشنفکر و عمله مون خیلی با هم فرق ندارن.

مسئله این نیست که هممون دقیقا چه نوع گهی هستیم. مسئله اینه که به هر حال یه عده گه باید با هم زندگی کنن، چطور میشه بهتر زندگی کرد؟

ای جانم..سید ماست...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد