و ابراهیم گفت (چطور خدایی از جنس چوب میپرستید که شکسته میشود و نمیتواند از خود دفاع کند؟)
و مشرکان به فکر فرو رفتند و فردایش بتی از جنس فولاد ساختند. آقا، ابراهیم هرچی مینداختتش پایین، لگد میکرد، فحش میداد، مگه بته چیزیش میشد؟ هیچی دیگه ابراهیم بتپرست شد آخرش.
ای دیازپام!!!!!!!!!!!!!!شوخی شوخی با ابراهیم خلیل الله هم شوخی؟!؟!؟! بدان و اگاه باش ک عذابی سخت در انتظار توست.........
شوخی چیه آقا! اینطور بوده! نبود؟!
اول شدم رفت:d
اول ِ کجا؟!
:))))))
و ابراهیم پتک آهنی محکمی آورد...
نمیشه آقا، فولاده، فولاد
بت ها شکستنی بودند و باورها ماندگار
و چه ساده دل بود ابراهیم ..
نیچه
قربون اون سیبیل نیچه!
خیلی خوووب بود :))
:))
فیض بردیم ...
قابل نداشت
:)
چرا گیج میزنی؟اولین کامنت منظورم بود دیگه بابا توام
اصلا حواسم نبود اولی هم تو بودی! فکر کردم یکی دیگه بود. دقیقا به نکته خوبی اشاره کردی. گیج میزنم!