جملات مغرضانه ی یک عدد دیازپام

که اِهِن و تِلِپ اضافی دارد

جملات مغرضانه ی یک عدد دیازپام

که اِهِن و تِلِپ اضافی دارد

خدایا بغلم کن...

خدایا، واقعا همه این اتفاقایی که برام میفته حکمت توئه؟ یعنی از اول میدونستی آخرش قراره چی بشه؟ پس چرا بهم نگفته بودی؟

...


ذهن مازوخیست

نظرات 10 + ارسال نظر
نی ناش ناش 12 اسفند 1392 ساعت 18:53

خیلی پرروییییی ... واقعا روت میشه به خدا بگی بغلت کنه؟

تو باید همون ... رو بغل کنی و بغلت کنه!

قبلا یه جا گفتم الان هم بهت میگم. چرا اینطور فکر میکنی؟!

زری 13 اسفند 1392 ساعت 13:33

چه توقعاتی!!! خب اون از اول نبود که بهت بگه.. اگه قبول کنیم که بوده و میدونسته و اینام حکمت و مصلحته، پس چرا مجازات میشیم و میریم جهنم؟ :d نیست برادر من،نیست..

فلسفیش نکن! حالا چرا فقط میگی جهنم. خب یه جای بهتر هم هست! میریم اونجا.
یه اکانت مسنجر بساز بیا اونجا. یا اکانت گوگل بساز بیا تو جی تاک.
جدیدا چقدر بهم میگی برادر! قضیه چیه؟!!

نی ناش ناش 13 اسفند 1392 ساعت 14:32

تو بگو ...
چرا اینطور فکر نکنم ... ؟؟؟

فکر میکردم هم شهری باشیم ... ولی خوب ساری تا شهر من خیلی راهه!

تو داری فکر میکنی اونوقت دلیلشو من بگم!

[ بدون نام ] 13 اسفند 1392 ساعت 14:40

دقیقا!

[ بدون نام ] 13 اسفند 1392 ساعت 14:45

گاهی این جمله هات بدجوری ذهن آدم رو در آغوش می گیره

من شک ندارم نمیای، دوریت میشه عادتم
از بس خیالم راحته، از همه چی ناراحتم
خوابت رو میبینم مدام، این کار هر شب منه
بگو شبا تو خواب تو، کی داره پرسه میزنه...
رضا یزدانی داره میخونه

خورخه 14 اسفند 1392 ساعت 18:49 http://tutfarangy.blogfa.com

همه چیز از ناامیدی بی رنگ است

با یقینی غم انگیز

سرما و نیستی

این سکوت مرگبار

و تنهایی بی رنگ

تو امشب نخواهی آمد


#معنی ـش اینه.
# tombe la neige ـس اسمه آهنگش. گوش بده :)

فرانسه بلدی؟! باریکلا! واسه کسایی که فرانسه بلدن احترام خاصی قائلم!
اینم قشنگ بود. گوش کردم.

[ بدون نام ] 14 اسفند 1392 ساعت 21:51

حیف که مولای من یکی دیگه است

مولای شما که ناشناخته باشه مسئله ای نیست، مشکل اینجاست هویت خودتونم نمیدونم!

زری 15 اسفند 1392 ساعت 00:29

من اوقاتم رو به کتاب خوندن میپردازم نه مسنجر :D برو از خدا بترس، ناراحتی؟ ازین به بعد بهت میگم پدر :D

منم اوقاتمو به کتاب خوندن میپردازم ولی درصورتی که حس مسنجر نباشه

[ بدون نام ] 15 اسفند 1392 ساعت 11:00

باران . یه مدت با این هویت های مجازی وب مشکل پیدا کردم . فعلا ترجیح میدم هیچی نباشم تا جعلی باشم . یه چیزی می خوام بگم دوستانه ، آدم های باهوش استدلالی منطقی خوب که رشته های فنی وریاضی می خونند یاد می گیرن به همه ی نکات وریزه کاریها حساس باشن . قسمت خوبش میشه دقت و انجام خوب کار ها و ... قسمت بدش هم این میشه که گاهی زیادی حساسن ( بیشتر برای خانم ها ) ، بیخود گیر میدن ، مشکوک میشن ، ... نتیجه اینکه گاهی زیادی زندگی رو جدی میگیرن وکمتر لذت میبرن . روی خودم ودوستان تاثرات بدش را دیدم . این توی نوشته هات خیلی واضحه .
خوب بسه دیگه صلوات ختم کنید .

ظاهرا بدون اینکه منو دیده باشی خیلی چیزا ازم فهمیدی. چند نفر خیلی نزدیک بهم هم قبلا این حرفا رو زدن. جواب قانع کننده بهشون دادن خیلی سخته. چون متوجه نمیشن. ولی تو خودت اینطوری هستی، پس میفهمی چرا من اینطوریم. هیچ جوابی نمیتونم بهت بدم چون خودت جوابت رو دادی. حداقل تو درکم میتونم بکنی

مهرنوش 15 اسفند 1392 ساعت 19:39

اینجا چرا همه تریپ برمیدارن ..اه اه ..جمع کنید بابا .از خدا بترس...چرند
اعصاب داری والا دیازپامااا ..

تیریپ مارو ورمیداره. به قول آقا شادمهر که میگه (من زخم دارم، تو نمیفهمی!)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد