جملات مغرضانه ی یک عدد دیازپام

که اِهِن و تِلِپ اضافی دارد

جملات مغرضانه ی یک عدد دیازپام

که اِهِن و تِلِپ اضافی دارد

عینک

چشای قشنگی داشت. اونقدر ارزشمند بودن چشاش که نمی‌شد مستقیم به آدما نشونش داد. باس می‌ذاشتتش پشت ویترین. عاشقشون بودم...

 

پ.ن: همچنان بی مخاطب خاص!

نظرات 17 + ارسال نظر
میس ژو 10 اردیبهشت 1393 ساعت 00:48 http://any-one-else.blogfa.com

چه خوب بود این :)
همش همه زورمو میزنم لنز بزارم به جا عینک بیشتر وختا
یهو اینو دیدم خوشال شدم :دی

قربانت میس ژ عزیز! یک دقیقه نشد این پستو گذاشتم کی اومدی و خوندی! یه جوری عینک دوست دارم. البته رو چش یکی دیگه!

میس ژو لطفا پاشو برو عینکتو بیار مخاطب خاص من شو!

victoriaa 10 اردیبهشت 1393 ساعت 14:33 http://victoriaa929.blogfa.com

چه مخاطب خاص داشته داشته باشه چه نداشته باشه
به دله من نشست

شما، بله خود شما می تونین مخاطب خاص من باشید! چرا که نه

[ بدون نام ] 10 اردیبهشت 1393 ساعت 22:37

وا تو مطمینی مخاطب خاص نداره؟اصلاآدم باید یه مخاطب خاص چشم خشکل عینکی داشته باشه تا این به ذهنش برسه.تازه ما که داریم به ذهنمون نرسیده!اصلا لامصب حسادت منو برانگیخت،بعد تو میگی مخاطب خاص نداره!

تو بیا مخاطب خاص من شو!
نمیدونم شاید هم داشت و من نمیخوام اقرار کنم!

سمیه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 00:12

آخه من نه چشام خشکله نه عینکیم.به قول شاعر ازم نخوا با تو بمونم تو هیچی از من نمیدونی اگه بگم راز دلم رو تو هم کنارم نمیمونی!حالا تو به جای راز دل، شکل ظاهرو بذار!!!
همه ی ما این حس مشترک رو داریم که گاهی هنوز عاشق کسی هستیم و میخوایم وانمود کنیم که فراموش کنیم،غافل از اینکه بالاخره دست دلمون رو میشه.

چشای آدما واسه مخاطب خاصشون قشنگه. من که نمیخوام با تو بمونم، میخوام با چشات و عینکت بمونم!
شاید همینطوره که تو میگی. من نمیدونم

مهتابـ 11 اردیبهشت 1393 ساعت 09:30

خـیـلـیـم عـالـی
مـن کـه عـیـنـکـم هـمـچـنـان بـدون ِ استـفـاده مـونـده تـو کشـو
ایـن ُ کـه خـونـدم دیـگـه ی لـحـظـه هـم از رو چشـام بـرش نـمـی دارم شـایـد یـکـی جـذبـش شـد !
تعبیر زیبایی بود ;)

دوستان مشخص شد. مخاطب خاصمو معرفی میکنم. مهتاب!

مهرنوش 11 اردیبهشت 1393 ساعت 19:22

بابا مخاطبش منم .حالا هی بیاین بپرسین

بله، چرا که نه. مخاطبم مهرنوشه. کاملا هم جددددی

سمیه 12 اردیبهشت 1393 ساعت 05:11

خجالت بکش! مردم انقدر سست عنصر!دیدی کلی دختر واست کامنت گذاشته هول شدی،نمی دونی کدومشونو انتخاب کنی! سوز به دل عشقت!!

به قول فیلسوف فقید قرن 21، آیت االه مهرداد نیویورک که میفرماید (کیو انتخاب کنم، کدومو جواب کنم؟)
شما برای مخاطب خاص شدن باید بری انتهای صف سمیه خانوم! نوبت شما هم میشه لطفا شلوغ بازی درنیارین!

سمیه 12 اردیبهشت 1393 ساعت 19:16

به نظر من اسم این پستو بزار مردی با چند مخاطب خاص!ضمنا ما رو آقای فلانی معرفی کرده نمیشه زودتر کارمونو راه بندازی؟!

نخیر خانوم. پارتی بازی نداریم. هر آقایی هم که معرفی کرده باشه هیچ تاثیری نداره. البته اگه یه خانوم معرفی میکرد شاید تاثیری داشت ولی آقایون به هیچ وجه. بفرما ... بفرما ته صف

هما 12 اردیبهشت 1393 ساعت 20:28 http://go224.blogfa.com

باز تو اینجا معرکه گرفتی ضعیفه؟ استغفرالله...

بفرمایید! مخاطب خاص من خودش با پای خودش اومد! این دیگه واقعی واقعیه

مهتابـ 13 اردیبهشت 1393 ساعت 10:55 http://hesemahtab.blogfa.com

حـالـا چـه بـا مـخـاطـب چـه بـی مـخـاطـب کـارت درسـت ِ
امـا خـودمـونـیـم مـخـاطـب نـداری ایـن حـسـا از کـجـا مـیاد؟! O_o بـه مـام یـاد بـده

اخیرا یه آهنگ شنیدم از کسی به نام سینا حجازی. باحال بود. خوشم اومد. اسم آهنگش یه چیزی تو مایه های (زن) بود فکر کنم. گوش کن

مهرنوش 13 اردیبهشت 1393 ساعت 20:30

محمد چند تا کتاب بهم معرفی میکنی از نمایشگاه بگیرم؟تورو قبول دارم و

خب بزار بهت کتاب معرفی نکم، نویسنده معرفی کنم. داستان های کوتاه آلبرتو موراویا. البته نه کتاب های سوررئالش. (یک چیز به هر حال یک چیز است - همه کاره و هیچ کاره - (یکی دو تا کتاب داستان کوتاه دیگه هم بود که الان اسماشون یادم نمیاد)
از آلبا دسس پدس (یک دسته گل بنفش) یکی از نویسنده های مورد علاقه منه

الان چیز دیگه ای یادم نمیاد. رفتم خونه نگاه میکنم بازم به لیست اضافه میکنم!

مهرنوش 14 اردیبهشت 1393 ساعت 18:35

مرسی عزیززززم.

donia 15 اردیبهشت 1393 ساعت 18:50

یعنی خوشم میاد کلن موضوع پست رو ول کردین هی دری وری بگین ((((((((((((((((((((((:
والا ما که تاحالا ندیدیم یکی باعینک چشاش قشنگ شه
کلا فق عینک افتابی قشنگه اونم که خب چش ازپشتش معلوم نی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!۱

دری وری هم خوبه دنیا جان
ولی من بعضی چشای عینکی رو بیشتر دوست دارم. بعضی عینک ها خیلی آدمو جذاب میکنن. از همین عینک های طبی نه الزاما آفتابی. خب هر کس یه نظری داره دیگه

مهتابـ 16 اردیبهشت 1393 ساعت 00:26

مـمـنـون :)

قربانت

آره تک چشماش خیلی قشنگه ..
خیلی باحال می نویسیا دوس دارم

فدات

× Error Boy × 6 مرداد 1393 ساعت 16:07 http://error-boys.blogfa.com/

خعبــــــــــــ...
این آخر وبته ...
سبک نگارشتو , حستو , حال و هواتو , تفاوت در نگاهتو دوستدارم ...
اولین وبی بود ک با جونو دل خوندم !!!!!!
یکی این وب , یکی وبه "اون پسره" ...
تفاوت در شخصیت های شوما , محشره ...
خیلیا میان اینجا , مینویسن میفهممت , درکت میکنم , اما اگه دقت کرده باشی , بیشتر باهات موافقن ....
بهتون تبریک میگم !!!!!

فدایت پسر
مرسی واقعا. واقعا خوشحال میشم که مخاطبا راضی هستن. دوست دارم یه محیط دوستانه باشه اینجا. امیدوارم خوشتون بیاد

بچه که بودم چشامو می چسبوندم به شیشه تلوزیون تا عینکی بشم!ولی هیش وخ عینکی نشدم
همیشه به حماقت اون روزام می خندم!

از این به بعد منم میخندم به حماقتت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد