جملات مغرضانه ی یک عدد دیازپام

که اِهِن و تِلِپ اضافی دارد

جملات مغرضانه ی یک عدد دیازپام

که اِهِن و تِلِپ اضافی دارد

اما خروجی نداشت :))

تو 20 ساعت گذشت بیشتر از 15 ساعت تو ماشین بودم. رسما پاره شدم. آیت الله هاشمی امروز یه دیداری با جوانان اصلاح طلب تو مجمع تشخیص مصلحت نظام داشت که منم دعوت بودم. حرف خاصی زده نشد. چند تا از بچه‌ها صحبت کردن. همون حرفای همیشگی. درخواست رفع حصر. سر و سامون دادن به حزب. و حتی درخواست برای برگشت به نماز جمعه.

 

اطلاعات بیشتر رو می‌تونین از اینجا بخونین.

امشب خیلی خسته‌ام. نمی‌تونم گزارشمو تموم کنم. هر وقت تموم کردم و منتشر شد لینکشو می‌ذارم همینجا.

 

فقط اینو بگم خیلی جالبه، آخرین کسی که رفت سخنرانی کنه یکی از دوستای ما بود به نام دوست‌علی دهقان. (که ته همین خبر هم ذکر شده). چند تا دو بیتی و رباعی طنز خوند. آخرین دو بیتی که خوند مصرع آخرش یادم نمیاد چی بود ولی توش درخواست کرده بود آیت الله تسبیح یا انگشترشو بهش بده. وقتی شعراش تموم شد رفت بشینه هاشمی انگشترشو دراورد داد بهش. بعد از جلسه انگشتره رو دیدم که خیلی زیبا بود. البته یه اطلاعات جالب‌تری هم هست که خب چون خیلی سکرت گفته شد شاید درست نباشه اینجا بگم. ولی انگشتر خیلی ارزشمند بود. انقدر زیاد که شاید اصلا نشه روش قیمت گذاشت.

 

پ.ن: وقتی برگشتم شهرمون، یه بچه کوچولو، شاید 4-5 ساله با پدرش کنارم تو تاکسی نشست که خواب بود. بین من و پدرش. به قدری این تصویر از خواب این کوچولو زیبا بود که تمام طول مسیر محو چهره‌ی معصوم و فرشته‌گونش شده بودم. انگار یه موجودی از یه دنیای دیگه، از عالم بالا رو می‌دیدم. وقتی خواستن پیاده شن پدرش خواست بغلش کنه. یهو از خواب پرید و دست منو گرفت. یه لحظه منو به جای باباش اشتباه گرفته بود! هنوز تو فکرشم

نظرات 7 + ارسال نظر

خب تو هم سریع یه شعری،چیزی از خودت در میاوردی یه چیزشو میگرفتی.مثلا باغ پسته.تا کی میخوای پپه بازی در بیاری؟زرنگ باش پسر.خیاط خوب سراغ دارم،کارش خیلی تمیزه.شمارشو بدم؟
الهی بگردم،دوست داری بابا بشی؟حستو میفهمم.

حالا کاری به کامنتت ندارم. فقط میخوام بدونم تو کی هستی که باهام قهری؟ آخه سر چی؟ باور کن نمیدونم کی هستی و چرا باهام قهری. لطفا بهم بگو چرا. واقعا کنجکاو شدم
نه اینکه دوست داشته باشم بابا بشم. ولی واقعا صحنه زیبایی بود

خواستم یه کم سر به سرت بزارم.همینجوری گفتم.

اصلا همینجوری قشنگی نبود

تو مگه به خددت شک داری؟که انقد کنجکاو شدی و به هم ریختی؟خوب کردم.قشنگ نبود که نبود.چقدر دلم خنک شد تونستم عصبانیت کنم.من یه همچین موجودیم!!!

من به همه دنیا شک دارم دیگه!
همچین موجودی رو باید گذاشت، لای در، چی؟! محکم فشار داد

فاطیما 24 مرداد 1393 ساعت 17:47

ایول بابا،ملت با بزرگان کشوری و لشکری رفتوآمددارن

بزرگان کشوری و لشکری با من رفت و آمد دارن

donia 26 مرداد 1393 ساعت 10:04

بابا باریک با سران نظام نشت وبرخاست داری!!!!!!!!!!!!!
یه دستی ام روسرما بکش خب

سران کشور درخواست نشست و برخاست با ما دارن.

شقایق 27 مرداد 1393 ساعت 13:24 http://sh-m16.blogfa.com

سران دیگه چه درخواست هایی دارن؟ :D

درخواستاشونو تو نامه نوشتن دادن به معاونم، هنوز وقت نکردم بررسی کنم

*سایه* 27 مرداد 1393 ساعت 16:01 http://missprismatic.blogfa.com/

منو چرا نبردی ؟ ها ؟
خداییش من اصلاح طلب ترم یا تو ؟ :D
باید جاتو می دادی به من اصن
.
خداییش هاشمی برگرده نماز جمعه من پا میشم میرم تهران یه بار نماز :D

نمیدونستم پایه ای وگرنه میتونستم ببرمت. اگه بازم خواستیم جایی بریم بهت خبر میدم
البته من زیاد اصلاح طلب نیستم. اینم یادداشت هم دلیل حرفم!

http://www.mazandnume.com/fullcontent/26813/%D8%A7%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AD%E2%80%8C%D8%B7%D9%84%D8%A8%DB%8C-%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%81%E2%80%8C%D8%B7%D9%84%D8%A8%DB%8C%D8%9F/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد