رابطه آدما همیشه یه موازنه نیست که بشه فقط یه مساوی بذاریم وسطش. گاهی باید جواب بعضی خوبیا رو با خوبی بزرگتر داد
حس عجیبی تو بعضی عکسهای آدما هست. همیشه لبخند، همیشه زیبا، همیشه مهربون.
آدم میتونه باعکسها بازی کنه. هر موقع که خواست ببینتشون، بیاره نزدیک چشاش. دور کنه. لمسشون کنه.
عکسا همیشه مهربونن. میتونم عاشق عکسا بشم. حتی دلم براشون تنگ بشه. بیشتر از آدما
یه چیزایی هستن که وقتی میبینیشون یه چیزین، ولی وقتی دقت میکنی کلا یه چیز دیگن.
انقدر این دو تا تصویر با هم فرق می کنن که آدم مات میمونه چرا زودتر متوجه این دو تا دنیای متفاوت نشده.
یه مثالی میزنم، مثلا همین آهنگ (ای دل) لیلا. همه با شنیدنش کلی قرشون می گیره. ولی تاحالا دقت کردین چه شعر غمگنانهای داره؟
جان من یک دقیقه خودتونو کنترل کنین و متن ترانه رو غیر ریتمیک بخونین ببینین چقدر شکست عشقی توش نهفته. انقدر که آدم دوست داره باهاش زار بزنه
ای دل تو خریداری نداری / افسون شدی و یاری نداری
نفرین به تو ای دل غافل / تو که گرمی بازاری نداری
تو که از عاشقی خیری ندیدی / یه عمری در پی عشقی دویدی
ندیدی ندیدی یه روز خوش ندیدی / به حرفم رسیدی به عشقت نرسیدی
در حق شاعر این ترانه خیلی ظلم شده. ما اینجا جمع شدیم تا از شاعری تقدیر کنیم که درد وجودش رو سالها با رقص و شادی به ما تقدیم کرد. ساده اومد و ساده رفت و هیچکس نفهمید چی گفت.