جملات مغرضانه ی یک عدد دیازپام

که اِهِن و تِلِپ اضافی دارد

جملات مغرضانه ی یک عدد دیازپام

که اِهِن و تِلِپ اضافی دارد

صورت زخمی

اگه همه چیز میخواست عادی پیش بره، تا حالا من باید چند بار میمُردم. حداقل 4 بار

یک بار به خاطر ضربه مغزی تو نوزادی. یک بار برق گرفتگی تو بچگی. یک بار برخورد سر به اجسام تیز  همین دیشب و یک بار هم به خاطر مسائل متفرقه

آخرین مرتبه طبیعیش این بود که بعد از اینکه بیهوش شدم، یعنی دقیقا بعد از اینکه بخورم زمین، و یا یه کم بعد از اینکه پنجره رو باز کردم که بتونم نفس بکشم، اون اتفاقی که یک روز باید بیفته میفتاد. و البته چه خوب شد که تو اون موقعیت نیفتاد

 به نظر خیلی پوست کلفتم که اصلا هم دردم نیومد

'تشنم بود. خیلی. تو یه کافه نشستم و به کافی من میگم یه نوشیدنی خنک و شیرین برام بیار.  یه کوکتل ناب. لطفا یه لیواب آب هم بده... ولی یه لیوان خالی بهم داده بود. و شایدم فقط با چند تکه یخ'

صداهای گنگی که بالای سرم میگن (محمد چی شد؟) (محمد منو نیگا) (میتونی پاشی؟)
ولم کنین میخوام همینجا بخوابم

خون؟ چقدر خون!

جالبه کسی که حتی به خدا اعتقاد نداره بهم میگه خدا بهت رحم کرد و شاید خیلی دوستت داره. دوستم داره؟ خب معلومه که دوستم داره. مگه من دوستش ندارم؟

ابایی ندارم. ولی خوبه گاهی همه چی طبیعی پیش نره. دیدار ما، شاید وقتی دیگر...

نظرات 2 + ارسال نظر
سمیه 10 بهمن 1396 ساعت 15:29 http://asranevesht.blogfa.com

خداروشکر که به خیر گذشته :)
مرگ برای هر شخصی طبیعی میشه اون اطرافیان هستن
که باید بتونن با مرگ دیگران کنار بیان ...
بنظرم منم باید میکردم تا حالا اگه طبیعی پیش میرفت!

دقیقا. به خصوص اگه آدم جایی بمیره که وقتی زنده هم بود نباید اونجا میبود! مصیبت چند برابر میشه برای بازمانده ها

امین 10 بهمن 1396 ساعت 15:47 http://alefkaf1984.blogsky.com

مرگ
انسان را زیبا
میکند
همه جیزش را
بودنش را
نبودنش را حتی
قبل از بودنش یا بعد از نبودنش
مرگ کار های زیادی بلد است
انقدر که تجربه دارد

مرگ انگیزه زندگیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد