دیشب اولین باری بود که یه ماشین عروس رو میروندم! یعنی ماشینی که دقیقا گلکاری شده بود و بوقهایی که خطابش من بودم نه به خاطر رانندگیم، بلکه به خاطر ماشینی که توش نشسته بودم، بود.
با اینکه مسئولیت گلکاری کردن ماشین عروس یک دوست چیزی نیست که بشه بهش بالید، ولی همینکه هر ماشینی که رد میشد یه نگاهی به داخل میانداخت به امید اینکه لبخندی تو صورت دو تا آدم ببینه، حس خوبی بهم میداد. البته بخش خیط شدنشون هم صفای خاص خودشو داشت!
ان شالله روسشم نصیبت میشه
و در شرایط وافعی حس خوب قرار میگیری:))
مرسی جانم
:)))
دیازپام جانپ ع عروس جادافتاد تو کامنت قبلیم . زحمتت نشه
درستش کن :+))
بلاگ اسکای قابلیت ویرایش کامنت رو نداره، ولی هر کی بخونه متوجه میشه منظورت رو! اینم که تایید شده، جای هیچ نگرانی نیست
ای جااان خیلی خوبه!
مخصوصا اینکه ماشینا ازت سبقت بگیرن و بوق و دست بزنند!! و همه خنده رو لباشون باشه با دیدن شما ...یا اینکه سرنشینای یک وانت درحال حرکت سعی کنند واست قرش بدن!! وای خیلی حس خوبیه امیدوارم خودتون تجربه ش کنید به زودی :)
والاه وانت ندیدم که برام قر بدن ولی ماشینای دیگه چرا!
میخوای برات عروسشم جور میکنم عزیزم
راضی به زحمت نیستم! خودم پبدا میکنم
غصه نخور ایشالا عروسی خودت
به امید اینکه هیچ وصل شدنی، به فصل شدن ختم نشه!
به امید...
آدم باش :- خخخخخخخp