این شده آرزوی این‌روزای من...

بعضی وقتها دوست دارم یه جایی وجود داشت به نام گریه‌خونه. می‌رفتی توش. حتی ورودی هم می‌دادی، بعد جلوی بقیه، بدون خجالت، می‌زدی زیر گریه. هرچقدر که دلت می‌خواست. بابت هرچیزی که دوست داشتی.

همینکه فکر کنی یک نفر گریتو می‌بینه و تورو می‌فهمه، آروم می‌شی.


پ.ن: آدما به طور فزاینده ای دارن عقلشونو از دست میدن. منم یکیشون.