Dreaming, I was only dreaming

کارگردان گرامی که برنامه خواب‌های منو تنظیم می‌کنی، می‌شه لطف کنی هرچند وقت با یک خواب کوتاه، منو یاد گذشته نندازی؟ رویای عشق بازی با لاوری که زمانی عاشقش بودی. در حالی که تو رویات همه چیز خوبه و دوست داشتنی و خبری از  دلگیری‌های روزای آخر نیست. و یک لحظه فکر می‌کنی که آخر داستان چقدر خوب داره تموم می‌شه. ولی از خواب بیدار میشی، و مجبوری اعتراف کنی که چقدر دلت برای یک نفر تنگ شده.


باور کن برای هر خواب خوبی که برام پخش می‌کنی، دو روز کامل حالم خرابه...