-
مخفف
14 مرداد 1393 15:14
همین الان مطلع شدم اطراف من یه نفر یکی دیگه رو ( اِرزا ) صدا کرد نگو طرف اسمش علیرضا بود :| پ.ن: یه اتفاق نسبتا جالب. تو نمایشگاه تو غرفم نشسته بودم یکی از دوستای دوره کاردانیمو دیدم. انقدر نگاش کردم که اومد جلو گفت به جا نیاورد. به وضوح داشت دروغ می گفت. گفتم نشناختی؟ گفت نه. گفتم خب به سلامت، موفق باشی. گفت اسمتون؟...
-
هوا چه خوبه :)
7 مرداد 1393 12:39
یادمه جوون و جاهل بودم یه روز رفته بودم بیرون خیلی احساس خوشتیپی میکردم بعد هر دختری که میدیدم بهش چشمک میزدم ولی هیچکدومشون عکس العمل نشون نمیدادن. بعد من همینجور تعجب که چرا هیچکدومشون اصلا توجه نمیکردن. اصلا انگار منو نمیدیدن. حسابی حالم گرفته میشد بعد یهو متوجه شدم یه عینک آفتابی زدم به چه گندگی. هنوز...
-
I'm Only Sleeping
31 تیر 1393 22:02
صبها وقتی از خواب بیدار میشوم به اولین چیزی که فکر میکنم اینه که چند ساعت دیگه شب میشه که بتونم دوباره بخوابم پ.ن: به نظرم خواب مهمترین اختراع بشره ولی انقدر در دسترسه که هیچوقت اونقدر که باید بهش توجه نشده. اصلا چیز ارزشمندی مثل خواب نیاز به بزرگداشت داره که خداروشکر بیتلز این خلاء رو تا حدودی پر کرده! آیم اُنلی...
-
Everything is clear in my heart
23 تیر 1393 00:12
دلم خنده میخواد. لبخند نه. خنده. خنده واقعی. از اون خندههایی که باعث میشه سرم بچرخه رو به آسمون، کمی خم شم به عقب، پای راستم بیاختیار بره به جلو، و از ته دل بخندم. از اون کارایی که خیلی وقته نکردم. ازون کارایی که دلم تنگشه پ.ن: یعنی حیف نیست جان لنون آهنگی مثل این خونده باشه اونوقت لاوری نداشته باشیم که این آهنگو...
-
سیدیفروشهای کنار خیابون اورجینالشو دارن؟!
15 تیر 1393 12:43
همچین بازی والیبال ایران و لهستان رو نشون دادن که احساسم این بود تماشاچیا دارن رو صندلیهای استادیوم مدام عمل دخول رو انجام میدن که اینجور نیاز به سانسوره یعنی عملا بازی زنده و تکرارشو تو یه زمان دیدیم. اینم البته هنر و ابتکار صدا و سیمای ایرانه دیگه احترام بذاریم
-
The sacred geometry of …
9 تیر 1393 14:44
من هیچوقت عقاید دینی محکمی نداشتم. هیچوقت نتونستم خودمو راضی کنم که یک مومن واقعی باشم. واقعا نتونستم. سعی کردم در مورد اسلام، مسیحیت، یهودیت و حتی بودائیسم اطلاعات جمع کنم ولی هیچکدوم نتونستن ارضام کنن. برای همین به هیچکدوم اعتقاد راسخی ندارم. شاید مسخره باشه ولی به نظرم دین جنبهی معنوی سیاسته. هرجایی که سیاست...
-
این تنهایی لعنتی
6 تیر 1393 12:59
غروب پنجشنبست ولی برای من از ده تا غروب سیزده به در که فرداش مدرسه صبحی باشم هم دلگیرتره. از ظهر که اومدم خونه دارم سیاوش گوش میدم و مث ابر باهار از خودم آب تولید میکنم. یاد خیلی چیزا و خیلی کسا میاد تو وجودم و دلگیرم میکنه. نه، چرا دروغ بگم. فقط یاد یه چیز و یه کس. یه کسی که واقعا نمیدونم کیه... چی میتونه خوبم...
-
اسرار طبیعت
3 تیر 1393 20:28
چرا دانشمندا هنوز نیومدن رو این قضیه تحقیق کنن که از مگسا به جا ساعت کوکی استفاده کنن؟ یعنی یه مگس نابالغ و غیرحرفهای میتونه جای سه تا گوشی که آلارم یکی رو 7، یکی دیگه رو 7:05 و یکی دیگه رو 7:10 دقیقه کوک شده بهتر آدمو بیدار کنه و حتی باعث ورزش صبحگاهی هم بشه. البته همزمان دانشمندا باید رو این نظریه که (خدا از روی...
-
من خوبم دوستان :-)
29 خرداد 1393 00:42
اونایی که پاشون تا لب مرگ رفته و برگشته تازه یک سری چیزا رو میفهمن. تازه میفهمن چقدر ورزش خوبه چقدر خوابیدن آرامش داره چقدر یاد گرفتن لذت بخشه چقدر دوستا موجودات ن ازنینیان و چقدر، چقدر زندگی چیز جالبیه به نظرم همه آدما باید یه بار یه جایی احساس کنن چیزی که بهش میگن مرگ چقدر نزدیکه. یه بار باید جدی حس کنن که واقعا...
-
حال رضا یزدانی خوب است!
11 خرداد 1393 23:54
خیلی هیجان انگیز بود! خیلی خوش گذشت. واقعا جای همتون خالی. به یادتون بودم. چند دقیقه ویدئو گرفتم براتون گذاشتم اینجا . دانلودش احتمالا خیلی طول میکشه. همینجوری آنلاین ببینین :) و تشکر از مهلا و سارا و پردیس که باهام اومدن ولی هیجان انگیزتر از کنسرت، ابتکار سارا بود که واسه برگشت پشت یه وانت که رانندشو نمیشناختیم سوار...
-
این عکسای لعنتی
6 خرداد 1393 12:17
عکس آدما چه بدرد میخوره؟ یا خودش هست کنارت، میتونی لمسش کنی، بغلش کنی، دستاشو بگیری... یا نیست. اگه نیست، بهتره عکساشم نباشه. عکسا فقط دلتنگی میارن... بهتره فقط یه تصویر گنگ و مبهم از اون آدم تو ذهنت باشه. تا اینکه بخوای هر روز عکساشو ببینی، هر روز بمیری...
-
one hand on my suicide, one hand on the rose
31 اردیبهشت 1393 18:22
یکی از چیزاهایی که برام جزو مقدساته و بهش خیلی اعتقاد دارم شخصیت افراد بر اساس ماه تولدشونه. همیشه تو اولین برخوردم با آدما ازشون در مورد ماه تولدشون سوال میکنم و اگه متعلق به بعضی ماهها باشن بدون هیچ حرفی به زودی رابطه رو تموم میکنم. خب همیشه اعتقادات یک سری به چشم یک سری دیگه حماقته و اصلا ناراحت نمیشم اگه بهم...
-
مخاطب خاص من شو لعنتی... بفهم لطفا
26 اردیبهشت 1393 11:08
بعضی وقتها نمیشه. نمیشه که نمیشه. هر کاری کنی، هر قدر هم که بخوای، فایده نداره. نمیشه. نمیشه و متاسفانه چارهای هم نداره :(
-
رضا یزدانی از نمایی نزدیک !
19 اردیبهشت 1393 19:04
9 خرداد، ساعت 18:30 تو برج میلاد قرار وبلاگیه. هر کی پایه هست خبر بده. به رضا یزدانی هم گفتم بیا، گفت چاکریم داداش حتما میام. انقدر استقبال کرد و خوشحال شد که خودمم شرمنده شدم. گفتم گیتارتو بیار یه دهن هم واسمون بخون، گفت حتما حتما. اصلا اشتیاقش غیر قابل وصف بود. هیچی دیگه، گفتم اگه شما هم پایه هستین بیاین تو کامنت ها...
-
قوت قلب این روزای من
15 اردیبهشت 1393 23:56
لامصب وقتی تو یخچال سالاد الویه داریم دلم قرصه. هیچی نمیتونه منو بلرزونه. اصلا هم از زندگی و مصائبش نمیترسم. پ.ن: قابل توجه که این پست مخاطب خاص دارد! فقط خودم و خودش! شب و روز میخورمش ازش سیر هم نمیشم :)
-
عینک
10 اردیبهشت 1393 00:34
چشای قشنگی داشت. اونقدر ارزشمند بودن چشاش که نمیشد مستقیم به آدما نشونش داد. باس میذاشتتش پشت ویترین. عاشقشون بودم... پ.ن: همچنان بی مخاطب خاص!
-
لمس چنگ زدن به روح
2 اردیبهشت 1393 10:41
بعضی آهنگا هستن که نباید تو ماشین گوش کنی. حتما باید تو خونه یه هدفون بزاری، چشاتو ببندی و دل بدی بهش. نباید بزاریش رو ریپیت یا بعدش آهنگ دیگهای اجرا شه. باید وقتی تموم شد، یکی دو دقیقه سکوت کنی و بعد دوباره پلی کنی. این فاصلهی یکی دو دقیقهای بین آهنگ وقت خوبیه که پاشی صورتتو بشوری، اشکاتو پاک کنی... رفتی از...
-
حسود
29 فروردین 1393 14:17
- شما کجا راحتین؟ + هر جا شما ناراحتین.
-
آدم عاقل از یه سولاخ...!!
24 فروردین 1393 02:37
من تو زندگیم بارها شکست خوردم. خوشبختانه کلی تجربه کسب کردم. ولی بدبختانه هیچوقت تجربههام یادم نمیمونه! پ.ن1: تهران گردی عالی بود! خیلی خوش گذشت. اینم گزارش تصویری! پارک ایرانشهر. که چقدر دوسش داشتم. تمام چیزایی که عاشقشونم اونجا بود. سالن تئاتر و کلاغ. و یه آفتاب قشنگ و دوست داشتنی:-) + یه کتابفروشی خیابونی حوالی...
-
+
16 فروردین 1393 13:06
یه وقتهایی بی دلیل یهو یه حسای خوب میاد سراغ آدم. احساس رضایت، عشق، انرژی، شادی. اونقدر که آدم دوست داره دنیا رو بغل کنه. و تصمیم بگیره آدم بهتری باشه. با همه مهربون باشه. همون وقتائه که دنبال یه فرصته، که خوشبختیو احساس کنه. و راضی باشه از اینکه به دنیا اومده. الان احساس میکنم همه رو دوست دارم. همه... بدون هیچ...
-
ساعت یک و سی هفت دقیقه و پنجاه و... حالا شد هشت دقیقه
8 فروردین 1393 01:22
همیشه یکی پیدا می شه چیزایی که دوس داری رو ورداره ببره... پ.ن:این پیام از خانه اون پسره ارسال می شود. خوب است حالش! ذهن مازوخیست
-
مثل اسب بدو...
29 اسفند 1392 19:05
ایکاش آدمها هم مثل سایتها، وقتی می خواستی وارد زندگیشون بشی، یه تیک (مرا به خاطر بسپار) داشتن... پ.ن1: تصمیم گرفتم تو سال جدید به کسایی که منتظرن یک دقیقه برم توالت صد بار زنگ بزنن، کال بک نکنم. کور بشن دوباره زنگ بزنن پدرسوختهها. سنسور دارن انگار میفهمن کی رفتم آبخانه. پ.ن2: آخرین روز سال و شهر کتاب. عروسک فرنگی...
-
زوری که نیس، مملکت قانون داره!
22 اسفند 1392 10:44
خدایا همین الان یه چی بگم که فردا کلامون نره تو هم. من جهنم بیا نیستمها. فردا نگی نگفتی؟ برو یکی دیگه رو وردار ببر جهنم ت. افراد لایقتر از من هم واسه اونجا هست. باور کن ذهن مازوخیست
-
هیچ چیز جدیدی دیگه تو دنیا وجود نداره
17 اسفند 1392 21:23
همین که همه چیز دور و برم آشفتست، یعنی زندگیم داره طبق روال پیش میره ذهن مازوخیست
-
این منم، در آستانه فصل بهار :)
14 اسفند 1392 23:02
یه چیزایی هست که میتونم تا ابد عاشقشون بمونم. مثل دیدن فیلم ( چیزهایی هست که نمیدانی ) برای هشتمین بار. هرچند که مرسوم نیست تو وبلاگای مینیمال عکسشونو بزارن، ولی من میخوام تغییر کاربری بدم. اینم از تولد 25 سالگیم ! + ذهن مازوخیست
-
خدایا بغلم کن...
12 اسفند 1392 00:28
خدایا، واقعا همه این اتفاقایی که برام میفته حکمت توئه؟ یعنی از اول میدونستی آخرش قراره چی بشه؟ پس چرا بهم نگفته بودی؟ ... ذهن مازوخیست
-
صد در هزار اینطوره
9 اسفند 1392 22:07
من به این نتیجه رسیدم که پل های عابر پیاده یکی از علایم راهنمایی و رانندگیه و مفهومش اینه که زیرش محل عبور عابر پیادست. از دور میبینم سرعتمو کم میکنم. پ.ن: تو زندگی هم همینه. خیلی چیزا هست که چشامون نمیبینه. باید ببینه ولی نمیبینه. اونا نیستن که بی مصرفن. واقعیت اینه این مائیم که بی مصرفیم. پ.ن2: هر کس من مولای اویم،...
-
کوچولوی دیوونه، تنهاییات غم انگیزه؟!
5 اسفند 1392 23:35
تا حالا شده به خاطر یه آهنگی که تو تاکسی داره پخش میشه، اونجایی که باید پیاده شی، پیاده نشی تا آهنگ تموم شه، بعد پیاده شی و تاکسی بگیری و برگردی؟ میدونم یه کم احمقانه به نظر میرسه. راستشو بخواین منم همینطور فکر می کنم. واسه همین اینکارو نکردم. همونجایی که باید، پیاده شدم و ترجیح دادم برم خونه و از تو لپ تاپم اون آهنگو...
-
بپا وسط فیلم خوابت نبره!
3 اسفند 1392 10:27
بعضی خواب ها مثل پخش یه فیلمن که تکرار ندارن. فقط یک بار فرصت داری ببینی و ازشون لذت ببری و حس خوب و تازگیشونو با خودت داشته باشی. تو خاطرت. با روحت. بعضی خوابا... وای خدا، می میرم برای بعضی خواب ها! هنوز ذهنم از خواب دیشبم خیسه... ذهن مازوخیست
-
رنگ بپاچ به زندگیت...
29 بهمن 1392 10:07
وقتتو با آدمای بیخود تلف نکن. فیلم ببین. کتاب بخون. فرانسه یاد بگیر. وقتتو با آدمای بی مایه نگذرون. یه هنری شروع کن. ویلن یاد بگیر. استعدادتو کشف کن. فقط، لطفا، هیچکسو بیشتر از خودت دوست نداشته باش. یه کسایی اشتباهی میان تو زندگی آدم که ارزششو ندارن، خودتو حرومشون نکن. ذهن مازوخیست