جملات مغرضانه ی یک عدد دیازپام

که اِهِن و تِلِپ اضافی دارد

جملات مغرضانه ی یک عدد دیازپام

که اِهِن و تِلِپ اضافی دارد

عجب موجوداتی داری خدایا،از آدما هم وحشی ترن

خدایا میخوام بیام پیشت...

نه به خاطر رسیدن به بهشتت.

نه به خاطر ترس از جهنمت.

فقط میخوام ببینمت ازت بپرسم واسه آفریدن پشه دلیل خاصی داشتی یا همینجوری از دستت در رفت؟

نه جان من اگه حکمتی، چیزی داری رو کن خب ما هم بدونیم.



رونوشت به:مگس- سوسک و دیگر موذیجات

نظرات 6 + ارسال نظر
fafa 9 مرداد 1390 ساعت 09:24 http://www.tobealone.blogfa.com

خب حکمتش نیش زدن یکی مثل من و تو و غذای یه موجود دیگه مثل مثلا مارمولک بوده شاید...

خدا نمیتونست رژیم غذایی مثلا مارمولک رو عوض کنه یعنی؟

خیلی جالب و باحال بود. ایول دیازپام.

آزاده شارقی 10 مرداد 1390 ساعت 18:19 http://glissando.blogfa.com/

از گودر اومدم بگم یه نوع پشه هست که در تولید کاکائو و قهوه نقش مهمی ایفا میکنه.

من که هر چی پشه دیدم فقط خون میخورد، یه تف هم نمیکرد واسمون چه برسه به تولید کاکائو و قهوه.

فدشک 13 مرداد 1390 ساعت 22:54 http://fedeshk.blofa.com

سلام پست خوبی بود / کاش مث سهراب باشیم:

و نخواهیم مگس از سر انگشت طبیعت بپرد

و نخواهیم پلنگ از در خلقت برود بیرون

و بدانیم اگر کرم نبود،زندگی چیزی کم داشت
سهراب سپهری
-----------------------------------

you - مستخدمه برای من چای ریخت. در آن مگس افتاد. گفتم: به دور بریز. بیرون برد خودش خورد. می‌گویند مگس منفعت دارد. بعضی‌ها هستند که اگر مگس در چای آنها بیفتد، با قاشق به هم زده، مگس را له می‌کنند و می‌خورند! من پرسیدم: چه منفعت دارد؟ گفت: معلوم نیست.
(یادداشت‌های روزانه، نیما یوشیج، ص 273)
::
چند نکته مگسی:
1) بشر هنوز به کشف بعضی خواص مگس پی نبرده است.
2) و نخواهیم مگس از سر انگشت طبیعت بپرد (سهراب سپهری).
3) مشتری: آقا یک استکان چای بدهید! قهوه‌چی: با مگس یا بی مگس؟
4) مگسی شدن: بدخلقی. بی اعتنایی به خواص مگس.
5) مگس کش: وسیله هدر دادن منابع طبیعی.
-------------------------------------------
6) اندرین ملک چو طاووس بکار است مگس (سنایی).| D - داستانی جالب وشاید از نظر خیلی ها باور نکردنی در باره او هست که میگوید : شبی رفیق و هم اطاقی سهراب سعی میکند بالنگه کفشی جان سوسکی را که داخل اطاق شده بگیرد /اما سهراب اجازه کشتن سوسک را نمیدهد/ او به هم اطاقیش میگوید که تنها حق دارد سوسک را به خاطر وارد شدن به حریم انها از اطاق بیرون کند!!! به هرزحمتی بوده رفیق سهراب سوسک را با کفش به بیرون پرت میکند.اما انگار این عملش نیز سهراب را میرنجاند / او حتی قطره اشکی در جشم سهراب میبیند واعتراض او را که آیا هیچ فکر نکردی / اینگونه که تو این سوسک بیچاره را به بیرون پرت کردی /دست و پایش میشکند؟ سوسکها مثل ما ادمها نیستند /انها دکتر و بیمارستا نی ندارند که درمانشان کند/ وفکرنکردی احتمالا بچه هایی دارد که منتظر برگشتن مادر یا پدرشان هستند؟!!!
همیشه به ادمهای افسرده یا انها که همراه با تلخی روزگار /انسانهایی تلخ میشوند / پیشنهاد خواندن شعر سهراب را داده ام/ برای خودم همیشه کار سازبوده/اما این روزها/ دچار شکی هستم که رها شدن از ان سخت است / چگونه میشود توان داشت با دیدن و خواندن بعضی از وبلاگ ها که تمامی رنج و دردند/ودیگرانی که در کنارت میبینی /تنها نگران به هم خوردن انعکاس روی زیبا در اب باشی

بعله متوجه کنایه شدم!

غزال 25 مرداد 1390 ساعت 13:52

سلام
اولین بار اومدم اینجا
تو ام جالبیا

سیبکال 1 اردیبهشت 1391 ساعت 15:16 http://sibkal.blogsky.com/

آقا رفتی یه سوال دیگه هم بپُ رس ... مگسا شبا کجا می خوابن ... یا بگو چرا زن رو میگیرن ولی شوهر رو می کُ*نن ؟! :))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد