دیشب با یه دوست قدیمی داشتیم درد و دل میکردیم که پدرای ما تو سی سالگی آخرین بچشونم به دنیا اوردن تولید مثل رو متوقف کرده بودن اونوقت ما چرا هنوز زن نداریم؟ اول یه کم افسرده شدیم آخرش گفتیم خداروشکر عوضش تاحالا طلاق نگرفتیم درگیر مهریه و اینا نیستیم! سیگارامونو کشیدیم خوش و خرم برگشتیم خونه
به سن من که برسی می گی , نمی دونم چی می گی ولی منم تو سی سالگی حسابی غرغر می کردم .
الان غر غرات تموم شده؟!
قدر این سیگار کشیدن رو بدون :)))
نمیدونی چه نعمتیه
اره بلاگفا مشکل داره ..
واقعا نعمته؟! اولین باره میشنوم
میدونی دیازپام من آلرژی شدید دارم بوی سیگار، قلیون، گردو خاک ، عطر مشهدی و اسفند دود و اینا برام خیلی بده خیلیم بد
بعد تا میرم دکتر سریع می پرسه اینارو استفاده میکنی منم میگم نه به جدت قسم :)))))
یه بار گفتم والا کاش سیگاری بودم
سیگاری بودن یعنی سلامت ریه و نداشتن آلرژی
آره راست میگی، تاحالا از این زاویه نگاه نکرده بودم!
الان اگه یکی پیشت سیگار بکشه این تویی که باید تقاص پس بدی؟! چقدر بد
یعنی خدا این زبون رو ازت نگیره که بقول سهراب بدون زبون تو زندگی چیزی کم داشت
عجیبه که همه بهم همینو میگن درحالی که من یکی از کم حرف ترین و بیسر و زبونترین موجوداتی هستم که خدا خلق کرد
به نظرم هر دورهای خوبه. قبل از ازدواج، بعد از ازدواج، قبل از طلاق، بعد از طلاق، با مهریه، بی مهریه...
آقا شما دیگه خیلی خوش بینی
درود بر شما---در آن زمان ما فکر میکردیم که دنیا با یک نفر دیگه بهتره. و بعدش یهو متوجه میشدیم که چند نفر شدیم و واقعا خیالی هم نبود.اوضاع اقتصادی ردیف بود و میشد بچه ها را بزرگ کرد.اما حلا شما عزیزان باید راهی پیدا کنید که بتوانید تا انتهای مسیر را تنها و یا با رفقای نصفه و نیمه طی کنید. اما بهر حال تلاش برای بدست آوردن رضایت دیگری خیلی زیبا بود---پایدار و موفق باشید
یک کامنت خوب که از اصل مطلب خواندنیتر و جذابتره. ممنون
سلام پسرجون با قرنطینه چه میکنی؟
خوبین همه؟
همه دخترا الان فکر میکنن عه کاش منو گفته بودی و شایدم بپرن و بگن خب این پسر دلش جاااای دیگه است.
انی وی، امیدوارم این خانوم خوشبختو پیدا کنی عشق سالهای کرونا
تو ایام قرنطینه که تخت و بالشت من شدن یارهای اساسی! یه کم فیلم و کتاب و بازی کامپیوتری! و البته تلاش برای یادگرفتن یه نرم افزاری که خیلی برای من کاربردیه.
هرچند که کار و بار تعطیل شده ولی دوست دارم حداقل تا آخر فروردین قرنطینه پابرجا باشه
راستی منم هم نظر این اقای مترجم هستم
و ازونجایی که من خانوم مترجم هستم.ایشون مجرد هستن؟
نمیدانم! وبلاگش هست از خودش بپرس. ولی فکر کنم باشه!
الان میدونی چی میچسبه؟ کافه نادری با بستنی و چایی
خوشحالم حالت خوبه
یادش بخیر
اتفاقا چند روز پیش یاد کافه نادری افتادم! دوست دارم دوباره برم
من قول داده بودم که کامنت نزنم اینجا ولی خب دوست داشتم ازت سراغ بگیرم. راستش یادم نیست چرا و چه جوری همو دیدیم و چی شد که اصلا اینجوری شد...ولی انی وی خواستم حالتو بپرسم.
خوبم. خداروشکر. تو اوضات چطوره؟ خوبی؟
everything is pretty good,
I am getting used to living like this,I mean the quarantine ... nothing special to tell u.
same old same old
خیلی عجیب نیست. فعلا همه اینطورین!