-
225
27 شهریور 1389 20:27
وقتی با دوست دخترت سینما می روی، هر چند دقیقه یک نگاهی به پرده ی سینما بینداز که وقتی بعدا کسی از تو در مورد فیلم پرسید، حداقل نام فیلم را بدانی! ************ لایک خور ، تنها حامی مینیمالست ها!
-
224
27 شهریور 1389 19:14
به جان خودم اگه سینما، مکان نبود، تا حالا صد دفعه کل صنعت سینما ورشکست می شد! ************ لایک خور ، تنها حامی مینیمالست ها!
-
223
26 شهریور 1389 15:35
اینجوری نمیشه دیگه. باید یک فکری کرد. چشام داره ضعیف میشه. قبلا از ته اتاق می تونستم next music کانال pmc رو بخونم ولی الان از وسط اتاق هم نمی تونم! خدایا به خیر کن! لعنت به گودر! ************ لایک خور ، تنها حامی مینیمالست ها!
-
222 #اعتراف(3)
26 شهریور 1389 15:31
دیشب وقتی داشتم پیتزا می خوردم، یاد ده - دوازده سال پیش که تازه (پیتزا) تو ساندویچ فروشی ها مد شده بود، افتادم. هیچ وقت اولین پیتزایی که خوردم یادم نمیره. تا یک ماه به هر کی می رسیدم می پرسیدم (تا حالا پیتزا خوردی؟!) که بعدش بگم (من پیتزا خوردم!!) ************ لایک خور ، تنها حامی مینیمالست ها!
-
221
25 شهریور 1389 17:21
اووووووف. مهر هم نمیاد بریم دانشگاه. دلم واسه دانشگاه تنگ شد. مخصوصا برای دختراش! ************ لایک خور ، تنها حامی مینیمالست ها!
-
220
25 شهریور 1389 17:03
شما یادتون نمیاد... راستشو بخواین منم یادم نمیاد! یعنی چیز قابل عرضی نیست که مشتاق باشم یادتون بیارم!
-
219 #خدا رو شکر
24 شهریور 1389 18:48
جدیدا دارم فکر می کنم که چقدر خوبه که الان 21 سالم هست. این یعنی بعد از تموم شدن دوره ی احمدی نژاد، هنوز یه خورده دیگه از جوونیم می مونه!
-
218 #اعتراف (2)
22 شهریور 1389 14:05
اونموقع ها که خیلی بچه بودم اندی یه آهنگ خونده بود که توش یه چیزی تو این مایه ها می گفت: (می خوام دوست دخترم تو باشی) من فکر می کردم منظورش اینه که هر وقت خودش ازدواج کرد و بچه دار شد، اگر بچه اش دختر بود، و وقتی دخترش بزرگ شد، اندی مایل است فرد مورد نظر یکی از دوستان صمیمی دخترش باشد! خودمونیم، بچه بودم واسه خودم...
-
217
21 شهریور 1389 16:50
چطور ممکنه دو نفر پُر از انرژی منفی باشند ولی وقتی همدیگه رو می بینن از هم انرژی مثبت بگیرن؟! چیز عجیبیه کلاً...
-
216
20 شهریور 1389 12:35
سی روز طول می کشه تا عادت کنم صبح ساعت چهار بیدار شم. یازده ماه طول می کشه این عادت رو ترک کنم!
-
215 #اینجا ایران است(5)
18 شهریور 1389 18:12
بعضی از رانندگان اعتقاد دارند: (جاده ناموس آدمه. نباید به هیچکس راه داد!)
-
213 #تپش سایه ی دوست (6)
16 شهریور 1389 15:09
حتی نفس هایت من را می لرزاند نگاهم نکن اگر می خواهی نمیرم...
-
212
16 شهریور 1389 15:06
اینایی که وقتی می خوان بگن (نه بابا) می گن ( na baw ) شما تو خونه هم باباتونو ( baw ) صدا می کنین؟!
-
211 #اینجا ایران است(4)
15 شهریور 1389 12:42
اگر با دوست دخترتان قرار است بیرون بروید، بهتر است جایی بروید که هیچ مزاحمی ازتان نپرسد چه نسبتی با هم دارید. خانه ی خالی بهترین گزینه است! اینجا ایران است.
-
210 #هنر انتزاعی
15 شهریور 1389 12:40
کی می تونه تصور کنه که من به اندازه ی یک عضو گروه القائده ریش داشته باشم؟! تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته! تلاشتو کن. آخه دارم!
-
209
13 شهریور 1389 18:54
اینایی که برای تاکیدِ کاری که کردن هی میگن: (این چیزا گفتن نداره)
-
206
11 شهریور 1389 17:36
اینایی که اگه یه روز بی سحر روزه بگیرن به هر کس رسیدن یه چششونو نیمه باز می کنن و میگن: (امروز صبح سحر هم نخوردم...) فکر می کنن اجر و ثوابشون بیشتر میشه؟!
-
205 #پاسخ به خوانندگان این وبلاگ!
11 شهریور 1389 17:26
گاهی اوقات آدم چه گاف هایی می ده. از خوانندگان پرسیدم (به نظرتون چند سالمه) در حالی که تو پروفایلم تاریخ تولدمو گفته بودم. خب خرج زن و بچه حواس نمیزاره دیگه! ولی جواب ها جالب بود. از 17 سال گرفته تا سن الترازالوروس (نوعی دایناسور) رو به من نسبت داده بودن! 21 سن درسته. آفرین به شماها که درست جواب دادین! بعدا تاریخ دقیق...
-
204 #سوال از خوانندگان این وبلاگ.
10 شهریور 1389 16:30
به نظرتون من چند سالمه؟! واسم خیلی جالبه بدونم!
-
203
10 شهریور 1389 16:29
ژانر اینهایی که به نوشته های خودشونم لایک میدن ... یادآوری: خودمم جزوشونم! ادامه: طبعا انسانهای باحالی هستن!
-
202
9 شهریور 1389 14:56
هر چقدر هم دنیا پیشرفت کنه و گوشی ها جدید بیان و بازی های با کیفیت ساخته بشه، هیچکدوم صفای بازی Snake گوشی های قدیمی رو نداره.
-
201
9 شهریور 1389 14:53
ساعت 6 صبح همراه اول اس ام اس میده که (مشترک گرامی در صورتیکه موفق به پرداخت صورتحساب ...) یه بار قبلا هم تو این وبلاگ گفتم، الان بازم می گم: (آخه دلبرکا، ساعت 6 صبح وقت این چیزاست؟!)
-
200 #بیمزه بازی(1)
8 شهریور 1389 19:17
عنوان: شرح دلچسب ترین آمپولی که خوردم! هر وقت سرما می خورم و میرم که آمپول پنی سیلین بزنم یه خاطره ی خوب جلو چشام مجسم میشه. می دونم، خیلی عجیبه که آدم از حالت مریضی و آمپول زدن و قرص خوردن و این جور کوفتی ها یه ذهنیت خوبی داشته باشه. در واقع این خاطره ی خوب برمیگرده به علت سرما خوردنم که داستان داره برای خودش....
-
199
8 شهریور 1389 18:01
مشغول گودر گردی بودم که به مطلب لطفن وبلاگ ها را نجات دهید از وبلاگ تختخواب دو نفره برخوردم که بعد از خوندنش متحول شدم! البته خیلی هم تحول نداشتم! کلا به این صورت بود که قصد کردم موضوع بندی جدیدی به نام (بیمزه بازی) بوجود بیارم و گاهی مطالب یه نمه بلند هم تو این وبلاگ بزارم.سعی می کنم بیشتر درصد فکاهی و کمیک کار رو...
-
198 #تپش سایه ی دوست(5)
8 شهریور 1389 17:17
بدون ترس دستهایت را می گیرم... چه رویای زیبایی ...
-
197
7 شهریور 1389 18:05
اگه دخترا این پریود شدن رو نداشتن سر چی می خواستن انقدر ناز کنن؟!
-
196 #قضیه ی این زلزله زلزله که می گن چیه؟!
6 شهریور 1389 13:18
دیشب ساعت یازده شب که امروز از چند نفر شنیدم زلزله اومده بود و این آقایون، زن و بچه ها رو جمع کردن ریختن تو خیابون، من رو تختم دراز کشیده بودم و فریدون فرخزاد گوش می دادم! من که چیزی حس نکردم، شاید هم خونه ی ما خیلی محکمه!
-
194 #معرفی دو سه تا وبلاگ باحال!
5 شهریور 1389 19:27
همیشه از کسایی که می رن تو زمین رقیب تا کار خودشونو بکنن خیلی خوشم میومد. چند تا وبلاگ پیدا کردم که بخونین غش غش بخندین. آفرین به نویسنده هاشون! یک بسیجی خانواده ی کمالی اینم هست! روآیت عشق
-
193 #تپش سایه ی دوست(4)
4 شهریور 1389 23:23
غیبت داری... در تمام شب های تنهایی ام...
-
192 #گودر دوستت دارم(8)
4 شهریور 1389 23:15
بعد از سه و ساعت و نیم کار با گودر صدام می کنن بیا شام بخور. پنج دقیقه مثل وحشی ها غذا می خورم که سریع بپرم پای گودر! شورشو در اوردم دیگه!